۱۳۹۰ دی ۴, یکشنبه

شهر در ظلمت؟!

شهر در ظلمت
کلبه ام تاریک
من گویم برق
خان هرات گوید مرگ

خانه ام تاریک است، شب من پر ظلمت
امّا دل من روشن
وجودم پر فانوس
شمع میکند روشن کلبه حقیرم را

نبض شهرم میزند هنوز
از الکین میدان
که صدای دردم،انتهای اشکم را
آیینه ایست آشکار به تمام عالم

وسعت قلب من ، وسعت بی انتهاست
نمی ورزم رشک
امّا همه جا روشن
شهر من تاریک

شاید!
نقطه ای هستیم سیاه
در دل مهتابی

به تو گویم ای خان هرات
قصرتو روشن باد
شهر من خورشید است
دل تو تاریک باد

"میلاد حسین فیروزی"

۱۳۹۰ آذر ۲۸, دوشنبه

مصاحبه عبدالله برات با هفته نامه پرسشگر(شماره سی و یکم—شنبه 26 قوس 1390—17دسمبر 2011)

مصاحبه عبدالله برات با هفته نامه پرسشگر(شماره سی و یکم—شنبه 26 قوس 1390—17دسمبر 2011)

فعالین مدنی، تسلیم زور نخواهند شد

لت و کوب یک کراچی وان توسط اطرافیان معاون والی، بازتاب زیادی داشته است. درشماره قبلی پرسشگر، گفتگویی با آقای محمد آصف مبلغ داشتیم؛ در این فاصله، تعدادیاز حامیان آقای مبلغ نیز طی نشستی، قطعنامه ای را در حمایت از وی و محکومیت طیفی از فعالین مدنی بامیان صادر کردند؛ لذا در این شماره به سراغ آقای عبدالله برات،یکی از فعالین مدنی بامیان که در جمع معترضین به لت و کوب کراچی وان بود رفتیم تا سئوالاتی راجع به سخنان معاون ولایت و نیز تجمع حامیان آقای مبلغ، با ایشان داشته باشیم؛

هفته قبل مصاحبه ای در رابطه با ادعای شما که بادیگاردهای معاون ولایت بامیان،در حضور شخص معاون، یک کراچی وان را لت وکوب کرده؛ معاون ولایت ادعای شما را غیرواقعی می داند و خواستار اعاده حیثیت شده؛ شماچه می گویید؟

اول تشکر از شما و سلام بر خواننده های شما ،متاسفانه آنچه که معاون ولایت بامیان به هفته نامه شما گفتند واقعیت ندارد و فکر میکنم که با این کارشان میخواهند واقعیت را بپوشاند و پوشاندن واقعیت هم خودش به لحاظ قانونی جرم است. وقتی که شما بخواهید پولیس، عدلیه یا قضا وقانون را با حرفهایی غیرواقعی به یک راه دیگر بکشانید و خلاف واقعیت را جلوه بدهید خودش جرم است؛ در حالیکه مردم عادی، جوانان، پولیس و خبرنگاران در محل حادثه حضورداشتند و شاهد هم به اندازه کافی هست که اول جنگ از طرف پدر والی شروع شده، معاون ولایت به همراه بادیگاردش در محل بوده و بادیگاردهای معاون والی به لت وکوب کراچی وان اقدام میکنند میتوانستند کراچی وان را در صورت ارتکاب جرم توقیف کنند و به نیروهای عدلی و قضایی معرفی کنند نه اینکه او را مورد ضرب وشتم قرار بدهند و به اندازه ای کراچی وان مذکور را لت وکوب کردند که وی به شفاخانه رفته است. متاسفانه در شفاخانه هم غیرمستقیم تهدید میشود که اگردر شفاخانه باشی باز هم معاون والی و پولیس برای توقیف تو خواهد آمد؛ که بعد شفاخانه را هم ترک گفته و به خانه اش فرار میکند। بعد کراچی وان مزبور علیه شخص معاون ولایت عریضه میکند که عریضه اش هم موجود بوده در شورای ولایتی که شورای ولایتی هم انکار نکرده است، بر علیه معاون ولایت به حقوق بشر هم شکایت میکند। باز با وساطت تعدادی که از جانب معاون موظف به وساطت بودند به خانه کراچی وان لت خورده رفته وبرای گرفتن رضایت وی به دفتر معاون برده میشود و با پرداخت مبلغی، کراچی وان را وادار به سکوت میکنند। تمام این ها دلایل محکمی است که نشان می دهد حادثه یک حادثه ترافیکی نبوده، اگر تصادف ترافیکی بوده چرا جای دیگری حل نمیشود و کراچی وان مزبور به دفتر معاون صاحب برده شده و همانجا به وی مبلغی پول پرداخت میشود। متاسفانه می بینیم که شخص معاون مقام ولایت، در اینجا به مطبوعات هم واقعیت را نمی گوید و هم به فرد مذکور حق السکوت داده است که اینکار ایشان یک نوع پوشش غیر واقعی و انکار واقعیتها است.

روز شنبه 19 قوس تعدادی از مردم که گفته میشود در بین شان فعالین مدنی، علماء و فرهنگیان حضور داشتند، اعتراض شما را غیر واقعی دانسته و محکوم کرده اند؛ نظر شما درباره گردهمایی حامیان آقای معاون چیست؟

اول در رابطه با خطاب کردن خودشان باعنوان فعالین مدنی، علمای دین و فرهنگی بسیار جای حرف است؛ تعدادی از اینها کسانی هستند که بخاطر تعصب کور و برتری خواهی شان، دختری را بخاطر ازدواج با یک بچه جوان قصد کشتنش را کردند که هنوز آن بیچاره در خانه امن حقوق بشر است .شما خود درباره مدنیت، عالم به دین بودن و فرهنگی بودن آنها خود قضاوت .متاسفانه باز هم می بینیم که معاون در این چند روز هم آرام نمی نشیند با یک تعداد متحجرین و برتری خواهان به تحریک یک تعداد از مردم بامیان اقدام میکند، به مردم قریه خود اظهار می دارد که در ارتباط حادثه اتفاق افتاده با وی همکاری نموده و از وی پشتیبانی کنند، تعدادی را به بهانه جلسه در مورد قتل عام مردم کابل در روز عاشورا جمع میکند و تعدادی دیگر را به بهانه مشوره در ارتباط با مشکلی نامعلوم در مسجد جمع میکند و در روزجلسه، قطعنامه از پیش تنظیم شده ای را برای مردم میخواند و مردم را در مقابل عمل
انجام شده قرار می دهد .اگر مردم خودشان این کار را می کردند باز هم به هر صورت، اما شواهد کافی موجود است که شخص معاون به خانه های مردم رفته و با آنها صحبت کرده و با حادثه ترافیکی، ساده جلوه دادن لت وکوب جوالی مذکور، توطئه ای را در ارتباط با زیر سؤال بردن تمام حرکتهای مدنی بامیان طراحی نمودند.جالبتر این که اظهار کرده اند که ما خواستار حرکتهای مدنی هستیم نه هرج و مرج. بسیار جای تأسف است که کسانیکه به گفته ایشان سه یا چهار نفری که هرج و مرج میکنند، همان کسانی هستند که حرکتهای مدنی را انجام داده اند؛پس آن حرکتهای مدنی شان درست است و اینجا که حرکت خلاف قانون از طرف معاون ولایت صورت می گیرد اعتراض فعالین مدنی در مقابل عمل خلاف قانون معاون و بادیگاردش یک حرکت غیر انسانی وآنارشیزم از سوی یک تعدادی که از سوی معاون ولایت استخدام شده اند اعلام میگردد. حتی درهمان جلسه کسی که اعتراض میکند ومیگوید "شما که از معاون ولایت دفاع می کنید خود عامل همین غوغاست و کراچی وان مظلوم را توهین و تحقیرکرده است"، تهدید شده و از مجلس بیرون انداخته میشود و به دیگران فهمانده میشود که هر کس اعتراض کند چنین سرنوشتی در انتظارش است. در اینجا متأسفانه از نام علماء استفاده میشود، از نام مذهب استفاده میشود،از وقت نماز مردم استفاده میشود، از مردم نمازگزاری که برای خواندن نماز آمده بودند استفاده نموده و هدفشان را عملی میکنند و از طرف دیگر، حرکتهای مدنی و فعالین مدنی را تهدید و تحقیر می نمایند که این عمل خودش جرم است। همین معاون ولایت خبرنگاران را در رابطه با خبر قبل، تهدید میکند و می خواهد که آن خبر پخش نشود و با زمینه سازی میخواهد که این خبر جدید، یعنی قطعنامه اش را خبرنگاران نشربکنند. ازطرف دیگر هستند صاحبان شرکتهایی که نیاز به تأیید پروژه داشته و با معاون ولایت همصدا گشتند؛ حرکتهای مدنی که برضد منافعشان نبود را تأیید و حرکت مدنی اخیر را که بر خلاف منافع شان بود تقبیح کرده وگفته اند که بامیانی ها باید خودشان تصمیم بگیرند نمیدانم فعالین مدنی را هم جزء بامیانی ها حساب میکنند و یا خیر؟ یعنی کسانی که از چهار کوت (شهیدان، سید آباد و حیدر آباد، فولادی و دره سادات) نیستند در نظر آنها بامیانی نیستند!

گزارش جلسه آنها گفته میشود که بسیار مورد استقبال قرار گرفته است

باز معاون و دوستانش تعدادی را مجبور به نشر غیر واقعی و جانبدارانه از طریق رادیو به نفع خویش میکنند، به قسمی که حرکت خود را به صدها نفری وگسترده تشبیه نموده است در حالی که مردم را با فریب، جمع آوری نموده است। مهمتر از همه حضور یکی از رؤسای دولتی (رئیس اطلاعات و فرهنگ) در حین انجام وظیفه دولتی در این جلسه بود؛ در صورتی که در همان روز در جلسه بزرگداشت روز جهانی حقوق بشر و قربانیان که یک جلسه رسمی و یک روز ملی و بین المللی است شرکت نمیکند و متأسفانه خلاف مقررات دولتی عمل کرده است و باید بازخواست شود। اگر فعالین مدنی مرتکب خلاف شده اند به مراجع عدلی وقضایی معرفی شوند، نه اینکه جناب رئیس صاحب اطلاعات و فرهنگ با حضورشان مهرتأییدی بر این حرکت غیرمدنی بگذارند। از طرف دیگر در ارتباط با احزابی که با پیش کشیدن مسئله نصری و غیر نصری بودن میخواهند ماهی مرادشان را از آب گل آلود بگیرند میخواهم بگویم: رهبر شهید بابه مزاری که هم شما سنگش را به سینه میزنید و هم تمامی اقوام و ملیتها به او احترام میگذارند، در سال 1368 بطور کلی سازمان نصر را دفن کرد و چیزی به نام حزب وحدت بوجود آمد؛ متأسفانه این افراد که خود را پیرو بابه مزاری میدانند به این مسئله دامن زده و سعی بر استفاده جویی دارند.

نظر شما در مورد پوشش دادن بعضی از رسانه های بامیان از جلسه مذکور چیست؟

یک رادیو است که خبر جلسه مذکور را کاملاً مغرضانه و یکطرفه نشر کرده و بهانه اش این است که ما حرفهای شما را هم پخش کرده ایم در حالی که گردهمایی چند روز قبل فعالین مدنی را نشر کرده ودر آن گفته است که یک تعداد فعالین مدنی که خودشان خود را فعالین مدنی میگویند، همچنین این رادیو در این خبر به فعالین مدنی لقب ماجراجو داده، عملشان را غیر واقعبینانه دانسته ودرمورد حادثه قضاوت میکند؛ همانطور که حاضرین در جلسه مذکور قضاوت کرده بودند و این عمل آنها خلاف مسلک خبرنگاری و جانبدارانه می باشد از رسانه های دیگر که دفعه قبل تهدید شده بودند وما به آنها حق میدهیم، وقتی معاون صاحب تقاضای پخش این جلسه را میکند آنها در جواب میگویند که ما وقتی گردهمایی فعالین مدنی را نشر نکرده ایم، خبرمربوط به شما را هم نشر نمی کنیم چون خلاف اصول خبرنگاری است ؛از طرف دیگر وقتی شایعه شده بود که خبر گردهمایی فعالین مدنی از تلویزیون فردا نشر خواهد شد متأسفانه معاون صاحب به کسی دستور خراب کردن ژنراتور تلویزیون فردا را در همانروز داده بود، یعنی یک سانسور خبری از طرف ولایت در ارتباط با این حادثه شده، در مقابل معاون صاحب ادعا میکند که فعالین مدنی خبر را به خورد رسانه ها داده است؛ ببینید ما این خبر را به خورد رسانه ها نداده ایم در ارتباط با این حادثه، رسانه ها آزاد عمل کرده اند، ما نه ارتباطی با تلویزیون نور داریم و نه تلویزیون تمدن و آریانا ونورین؛ جمهوری سکوت را که شنیدیم خبر حادثه را نشر کرده اند؛ دلیل نشر این خبر این بود که این حادثه از دید آنها یک خبر بود؛ یعنی یک معاون والی یا بادیگارد معاون والی در حضور معاون صاحب، یک جوالی را میزند.

در ارتباط با رسانه خاصی که گفتید خبر را بیطرفانه انعکاس نداده چه گفتنی دارید؟

رسانه مورد نظر ما یعنی رادیو پیوند فکر می کنم از طرف سفارت امریکا تمویل میشود। به نظرم اشتباه شده است مثل هزاران اشتباه دیگری که در افغانستان اتفاق می افتد؛ شاید تمویل کننده این رادیو منظورش این نبوده است که این رادیو بیاید و جانبدارانه قضاوت کند و خبر را غیرواقعی جلوه بدهد و شاید هم باشد، من نمیتوانم به جای آنها نظر بدهم، از سیاست آنها اطلاع ندارم و دوست ندارم بجای سفارت آمریکا نظر بدهم؛ اما چیزی که مهم است تعهد خبرنگاری است؛ آنها تعهد دارند که به حیث یک خبرنگار، واقعیت را انعکاس بدهند بدون کدام دخل و تصرف و قضاوت شخصی در مورد خبر، یک خبرنگار رسانه مستقل، هیچوقت حرفی نمیزند که نشان از جهتگیری وی داشته باشد، متأسفانه این رادیو در نشر این خبر به صراحت، تمام فعالین مدنی را ماجراجو دانسته و از جلسه مذکور بعنوان یک جلسه باشکوه و انباشته از روشنفکران، علماء دین و جوانان یاد میکند که شواهد موجود از جلسه 19
قوس که کاملاً مغرضانه و دیکته شده بود خلاف این حرف را به اثبات میرساند حرفی را که با تمویل کنندگان این رادیو دارم این است که اگر سیاستتان این است، که حرفی جداگانه است و پول دادید وحلوا خوردید، و اگرسیاست تان بی غرضانه است و در راستای تقویت نهادهای مدنی و فعالین مدنی در افغانستان و بامیان می باشد، باید از این
رادیو بازخواست شود و خواست فعالین مدنی بامیان از ریاست اطلاعات و فرهنگ هم این است که به این موضوع رسیدگی کند اما با کمال تأسف شخص رئیس اطلاعات و فرهنگ در این جلسه اشتراک داشته است.

شما با اطلاع از اینکه شخص رئیس صاحب اطلاعات و فرهنگ در این جلسه حضور داشته و شک دارید که به شکایت شما رسیدگی شود،در این رابطه چه اقدامی خواهید کرد؟ آیا به مراجع ذیربط ازجمله وزارت اطلاعات و فرهنگ و تمویل کنندگان رادیو شکایت خواهید کرد؟

در این رابطه ما هنوز تصمیم نگرفته ایم و نمیدانم تا چه حد نیاز هست، من فکرمیکنم به اندازه کافی گوش شنوا در مملکت هست، ما به رسانه ها گپ خود را می رسانیم؛ما فعلاً به همین اکتفا میکنیم که در مقابل این عمل آنها که حتی غیر انسانی است ؛یعنی یک تعداد را در معرض خطر قرار میدهند به این معنا که با غیر واقعی جلوه دادن واقعیات و فهماندن این که این حادثه یک اتفاق ساده است و یکتعداد با غرض و مرض سعی در استفاده جویی دارند، با تهدید فعالین مدنی احساسات مردم را تحریک کنندکه با وجود تمام واقعیات عینی موجود این موضوع واقعاً خطرناک است و فعالین مدنی که اعتراض کرده اند به این معنی نیست که از چیزی نمی ترسند بلکه به این معناست که علاوه بر ترسی که دارند واقعیت ها را فریاد خواهند کرد و مطمئناً کرنش در مقابل ظلم را نخواهند پذیرفت.

معاون ولایت خودش از جمله مجریان قانون است؛ همانطور که گفتید شما تهدید میشوید؛ چی خواستی از شخص معاون ولایت بامیان دارید؟

خواستی را که از معاون ولایت دارم و مطلبی را که به معاون ولایت و دوستانشان میخواهم بگویم این است که این یک بازی بسیار خطرناک است؛ جان فعالین مدنی واقعاً در خطر است از جانب یک تعداد کسانی که بجز جنگ و خونریزی چیزی نمی شناسند، خدای ناخواسته منظورم این نیست که تمام مردم بامیان و یا جهادی ها این چنین هستند، همه میدانیم که جهادی ها بخاطرآزادی این مملکت و سرزمین وآوردن قانون جهاد کرده اند و همه چیزشان را فداکردند؛ اما هستند کسانی که بجز جنگ وکینه وخشم، چیزی برای گفتن ندارند واین بسیار خطرناک و مردم را تحریک کردن است و این تحریک شان متأسفانه باعث خواهد شد که جان تعدادی از فعالین مدنی در معرض خطر بیافتد؛ در این روزها ما هم تهدید میشویم، هم تحقیر میشویم وهم به دیگران ذهنیت داده شده است؛ از شما هم خواهشمندیم که برای روشن شدن خواننده های تان، قطعنامه آنها را هم نشر کنید تا مردم خودشان قضاوت کند.

تشکر از شما بابت مصاحبه
تشکر از شما هم که دنبال واقعیتها هستید.

۱۳۹۰ آذر ۲۴, پنجشنبه

او آلی گوش بیتی نه!

بنام آن خدایی که زر، زور وتزویر را نکوهش کرده است

نقدی بر قطعنامه(دیکته نامه) 19 قوس 1390 در مسجد رهبر شهید

قطعنا مه که به نظر منطقی و عقلی هرعاقلی، کاملا نظرات شخصی است که در آن گنجانیده و ترتیب شده و طی گردهمایی که اجندای آن قبل از اشتراک  اشتراک کننده گان مبهم بوده و درحال بی خبری به خورد آنان داده شده است که آنرا به حساب روشن فکران، علما وفعالین مدنی نیز گذاشته است واما ؛ما به دلایل منطقی وعقلانی ،روشن فکران، علما وفعالین مدنی را از نوشتن چنین پروپاگند نامه بری میدانیم.

این دیکته نامه از شروعش در همان پاراگراف اول تمام حرکات اعتراضی مدنی چند سال اخیر فعالین مدنی را که از اقشار مختلف مردم بامیان در آن سهم فعال داشته و یکی از افتخارات تاریخی ماندگار این سرزمین هست و خواهد بود، به سه الی چهار نفر ربط داده و آنرا "مغرضانه" و " در راستای اهداف شخصی" قلمداد کرده است که این خود جفا وخیانت در حق افتخارات این مرزو بوم و باشنده گان مدنی خواه آن است. هیچ عقل سلیمی نمی تواند به خود اجازه دهد تا چنین جفا را به افتخار آفرینان این حرکات مدنی روا دارد؛ چه رسد به علما، رو شنفکران و فعالین مدنی(؟!!!!).

حرکات اعتراضی مدنی کاملا مسالمت آمیزی که در برابر موضوعاتی مانند  نابرابری ها، تبعیض های گوناگون اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از جانب حاکمان ملی و محلی در قبال بامیان وشهروندانش انجام  گرفته اند (که دیکته نویس آنرا "قضایا" قلمداد کرده است). همچنان حرکاتی در برابر خشونت، خرافه پرستی، نفاق، قانون شکنی و محیط زیست نیز صورت گرفته است که با در نظر داشت تنوع آن هیچ عاقلی این گونه حرکات متمدنانه و مسالمت آمیز را شخصی،سیاسی و یا حزبی  قلم داد نمی نماید.

آنچنانکه همه شهروندان مدنی خواه بامیان در جریان اند و میدانند که در این حرکات، تمام اقشار جامعه از کسبه کار گرفته تا علما، روشنفکران، نماینده های مردم در شورای ولایتی (که شهید جواد ضحاک رئیس اسبق شورای ولایتی یکی از بنیان گذاران این حرکات بود)و فرهنگیان بامیان که در واقع فعالین مدنی خود جوش و غیر مؤسسه ای را تشکیل میدهند سهیم بودند. این حرکات مدنی در رسانه های آزاد و بیطرف ملی و بین المللی باز تاب گسترده ای داشته است، صاحب نظران وتحلیل گران مستقل این حرکات را در نوعش، با در نظر داشت شرایط افعانستان، نادر خوانده و از آنها تحسین کرده اند وهیچ وقت هم" مغرضانه " نخوانده اند، در حالیکه این دیکته نویس از دنیا بیخبر و متعصب این حرکات را محک "مغرضانه" زده  وتهمت نا روایی را به مبتکرین فعالیت های مدنی که بعضی ایشان حتی در بین ما نیست (روح شان شاد باد!) رواداشته است و به افتخارات این ولا {تُفِ} کینه و جهلش را انداخته است. بیخبر از اینکه حتی کسانیکه این حرکات؛ مزاجشان را مانند زرداب معده تلخ می کرده است به این گونه حرکات افتخار کرده اند ودر بسیاری محافل از آنان منحیث دست آورد یاد کرده اند. 

منتقدان این قطعنامه(دیکته نامه) باور به این دارند که علما، روشنفکران و فعالین مدنی با قوانین نافذه کشور و صلاحیت های افراد در پرتو قانون آشنا اند، پس چگونه میتوان این (دیکته نامه) را یک قطعنامه به تصویب رسیده از جانب آنان قلمداد کرد؟!!! در حالیکه در این دیکته نامه جایگاه وظیفوی و حدود صلاحیت ها کاملا خلط گردیده ودیکته نویس بی خبر از قانون؛ علما، روشنفکران، فعالین مدنی ودیگر اقشار جامعه را به جای پولیس جنایی، سارنوال و محکمه قلمداد نموده و "تحقیق همه جانبه" (!!)را از قانون شکنی مرتکبین آن به آنها ربط داده است.

این دیکته نویس بیخبر از قانون همین را هم نفهمیده که محققین و مستنطقین این گونه قضایای جرمی متخصصان اند وکاملا یک رشتۀ علمی تخصصی جداگانه است وافراد خبره در این گونه تحقیق جرمی باید سالها مغز سر خشک نمایند تا بتوانند یک سارنوال و یا کارمند جنایی گردند.

در ادامه؛ این دیکته نویس خود را  "مجتهد " دانسته وفتوا داده است که حرکت اخیر فعالین مدنی انحرافی بوده  و بعد با زبونیی تمام به پاچه خواری قلم رانده، جالب تر از آن ،خودرا قاضی در یک محکمه با صلاحیت دیده و" رفع اتهام" نموده است.

به همین منوال؛ فتوا، قضاوت و پاچه خواری اش را طور مادّه وارتا ماده سوم تکرار کرده است و در ماده های چهارم الی ششم این دیکته نامه قدرت نمایی کرده و "امرش" را در قالب "توصیه" پوشانیده، خشم و خشونت فیزیکی اش را در قالب "مبارزه مردم"، وفعالین مدنی را امر به سکوت نموده و تهدید کرده است(البته ممکن فعالین مدنی به امر این دیکته نویس ندای لبیک داده و یک روزی از این روزها دهان شان را کوک زده ودر شهر به مردم مدنی خواه بامیان بطوری عملی نشان خواهد داد که بعد از این حرکت اعتراضی مدنی در کار نیست). البته به رسانه های آزاد نیز خط مشی تعیین کرده که در این مورد باید رئیس صاحب اطلاعات و فرهنگ بامیان ابراز نظر کند چون ایشان در جلسه فرمایشی حضورداشته است(!!) البته ناگفته نماند کسانیکه کارمند دولت بوده ودر ساعت رسمی به چنین جلسات جانبدارانه شرکت می کنند خود سوال بر انگیز است و باید در برابر قانون واداره شان پاسخگو باشند.

 سرانجام همین دیکته که پیاده شدن آن در عمل عین دیکتاتوری است ونویسنده اش اورا پوشش مدنی داده ، در همان جلسه فرمایشی کار خودرا می کند؛ کسی ازبین مردم به مخالفت از این جلسه فرمایشی می خیزد اما صدایش در گلویش خفه می شود وبه زور از مسجد بیرونش می کنند ؛و این ازیکسو خود  هشداری است برای کسانی که حامی دموکراسی و آزادی بیان هستند و از سوی دیگر می رساند که چگونه این حرکت بنا به ادعای مدعیان شان" مدنی" بوده است؟!!

خلاصه کلام اینکه این دیکته نویس با این کار زیر پوستی خود و با همان طرز تفکر خاص خودش ، خود را در  طی مدت زمان نوشتن دیکته اش، پولیس، سارنوال، محکمه، عالم، روشنفکر، فعال مدنی ، متنفذ و سر انجام یک حاکم دیکتاتوربالا تر از قانون دیده است. بعد از ختم نوشتن آنرا بایک تعداد غلامان زر، زور وتزویر و پاچه خواران در بار در میان گذاشته و آنها هم که طبق صفات شان طوطی وار بلی گفته اند و بعد یک تعداد کسانی را به مسجد رهبر شهید به بهانه های مختلف دعوت نموده و آنها هم با کمال بی خبری به دیکته نامه گوش دادند و مجبوراً به جواب تکبیر گوی که برایش وظیفه داده شده بود که تکبیر بگوید اما نگفته بود که در چه زمانی و به تأیید از چه چیزی، ندای تکبیر سر دادند.

 دیکته  توسط کسی قرائت شد که بوضوح فهمیده می شد که از محتوای آن کاملا بیخبر بوده، تا همان اندازه که مادّه اخیر آن را بر عکس خواستۀ دیکته نویس قرائت کرد.

در اخیر ،فعالین مدنی بامیان این توطئه را که بر مبنای تهدید و رعب و وحشت وایجاد خطر امنیتی به فعالین مدنی پایه گذاری گردیده را جدی گرفته و به خاطر مصئونیت خویش شکایت بردن به مراجع امنیتی ملی و بین المللی را برای شان محفوظ میدارند وهم چنان شکایت بردن به مراجع ذیصلاح دولت جمهوری اسلامی افغانستان در امور رسانه ها وتمویل کننده رادیو"پیوند" را نیز به خاطر پخش گزارش جانبدارانه اش و به خطر انداختن جان فعالین مدنی به خود لازم میدانند.



والسلام.
فعالین مدنی بامیان
                                                                                

۱۳۹۰ آذر ۱۰, پنجشنبه

سلام دوستان

دوستان سلام
من هم بجمع شما پیوستم