۱۳۹۰ آذر ۲۴, پنجشنبه

او آلی گوش بیتی نه!

بنام آن خدایی که زر، زور وتزویر را نکوهش کرده است

نقدی بر قطعنامه(دیکته نامه) 19 قوس 1390 در مسجد رهبر شهید

قطعنا مه که به نظر منطقی و عقلی هرعاقلی، کاملا نظرات شخصی است که در آن گنجانیده و ترتیب شده و طی گردهمایی که اجندای آن قبل از اشتراک  اشتراک کننده گان مبهم بوده و درحال بی خبری به خورد آنان داده شده است که آنرا به حساب روشن فکران، علما وفعالین مدنی نیز گذاشته است واما ؛ما به دلایل منطقی وعقلانی ،روشن فکران، علما وفعالین مدنی را از نوشتن چنین پروپاگند نامه بری میدانیم.

این دیکته نامه از شروعش در همان پاراگراف اول تمام حرکات اعتراضی مدنی چند سال اخیر فعالین مدنی را که از اقشار مختلف مردم بامیان در آن سهم فعال داشته و یکی از افتخارات تاریخی ماندگار این سرزمین هست و خواهد بود، به سه الی چهار نفر ربط داده و آنرا "مغرضانه" و " در راستای اهداف شخصی" قلمداد کرده است که این خود جفا وخیانت در حق افتخارات این مرزو بوم و باشنده گان مدنی خواه آن است. هیچ عقل سلیمی نمی تواند به خود اجازه دهد تا چنین جفا را به افتخار آفرینان این حرکات مدنی روا دارد؛ چه رسد به علما، رو شنفکران و فعالین مدنی(؟!!!!).

حرکات اعتراضی مدنی کاملا مسالمت آمیزی که در برابر موضوعاتی مانند  نابرابری ها، تبعیض های گوناگون اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی از جانب حاکمان ملی و محلی در قبال بامیان وشهروندانش انجام  گرفته اند (که دیکته نویس آنرا "قضایا" قلمداد کرده است). همچنان حرکاتی در برابر خشونت، خرافه پرستی، نفاق، قانون شکنی و محیط زیست نیز صورت گرفته است که با در نظر داشت تنوع آن هیچ عاقلی این گونه حرکات متمدنانه و مسالمت آمیز را شخصی،سیاسی و یا حزبی  قلم داد نمی نماید.

آنچنانکه همه شهروندان مدنی خواه بامیان در جریان اند و میدانند که در این حرکات، تمام اقشار جامعه از کسبه کار گرفته تا علما، روشنفکران، نماینده های مردم در شورای ولایتی (که شهید جواد ضحاک رئیس اسبق شورای ولایتی یکی از بنیان گذاران این حرکات بود)و فرهنگیان بامیان که در واقع فعالین مدنی خود جوش و غیر مؤسسه ای را تشکیل میدهند سهیم بودند. این حرکات مدنی در رسانه های آزاد و بیطرف ملی و بین المللی باز تاب گسترده ای داشته است، صاحب نظران وتحلیل گران مستقل این حرکات را در نوعش، با در نظر داشت شرایط افعانستان، نادر خوانده و از آنها تحسین کرده اند وهیچ وقت هم" مغرضانه " نخوانده اند، در حالیکه این دیکته نویس از دنیا بیخبر و متعصب این حرکات را محک "مغرضانه" زده  وتهمت نا روایی را به مبتکرین فعالیت های مدنی که بعضی ایشان حتی در بین ما نیست (روح شان شاد باد!) رواداشته است و به افتخارات این ولا {تُفِ} کینه و جهلش را انداخته است. بیخبر از اینکه حتی کسانیکه این حرکات؛ مزاجشان را مانند زرداب معده تلخ می کرده است به این گونه حرکات افتخار کرده اند ودر بسیاری محافل از آنان منحیث دست آورد یاد کرده اند. 

منتقدان این قطعنامه(دیکته نامه) باور به این دارند که علما، روشنفکران و فعالین مدنی با قوانین نافذه کشور و صلاحیت های افراد در پرتو قانون آشنا اند، پس چگونه میتوان این (دیکته نامه) را یک قطعنامه به تصویب رسیده از جانب آنان قلمداد کرد؟!!! در حالیکه در این دیکته نامه جایگاه وظیفوی و حدود صلاحیت ها کاملا خلط گردیده ودیکته نویس بی خبر از قانون؛ علما، روشنفکران، فعالین مدنی ودیگر اقشار جامعه را به جای پولیس جنایی، سارنوال و محکمه قلمداد نموده و "تحقیق همه جانبه" (!!)را از قانون شکنی مرتکبین آن به آنها ربط داده است.

این دیکته نویس بیخبر از قانون همین را هم نفهمیده که محققین و مستنطقین این گونه قضایای جرمی متخصصان اند وکاملا یک رشتۀ علمی تخصصی جداگانه است وافراد خبره در این گونه تحقیق جرمی باید سالها مغز سر خشک نمایند تا بتوانند یک سارنوال و یا کارمند جنایی گردند.

در ادامه؛ این دیکته نویس خود را  "مجتهد " دانسته وفتوا داده است که حرکت اخیر فعالین مدنی انحرافی بوده  و بعد با زبونیی تمام به پاچه خواری قلم رانده، جالب تر از آن ،خودرا قاضی در یک محکمه با صلاحیت دیده و" رفع اتهام" نموده است.

به همین منوال؛ فتوا، قضاوت و پاچه خواری اش را طور مادّه وارتا ماده سوم تکرار کرده است و در ماده های چهارم الی ششم این دیکته نامه قدرت نمایی کرده و "امرش" را در قالب "توصیه" پوشانیده، خشم و خشونت فیزیکی اش را در قالب "مبارزه مردم"، وفعالین مدنی را امر به سکوت نموده و تهدید کرده است(البته ممکن فعالین مدنی به امر این دیکته نویس ندای لبیک داده و یک روزی از این روزها دهان شان را کوک زده ودر شهر به مردم مدنی خواه بامیان بطوری عملی نشان خواهد داد که بعد از این حرکت اعتراضی مدنی در کار نیست). البته به رسانه های آزاد نیز خط مشی تعیین کرده که در این مورد باید رئیس صاحب اطلاعات و فرهنگ بامیان ابراز نظر کند چون ایشان در جلسه فرمایشی حضورداشته است(!!) البته ناگفته نماند کسانیکه کارمند دولت بوده ودر ساعت رسمی به چنین جلسات جانبدارانه شرکت می کنند خود سوال بر انگیز است و باید در برابر قانون واداره شان پاسخگو باشند.

 سرانجام همین دیکته که پیاده شدن آن در عمل عین دیکتاتوری است ونویسنده اش اورا پوشش مدنی داده ، در همان جلسه فرمایشی کار خودرا می کند؛ کسی ازبین مردم به مخالفت از این جلسه فرمایشی می خیزد اما صدایش در گلویش خفه می شود وبه زور از مسجد بیرونش می کنند ؛و این ازیکسو خود  هشداری است برای کسانی که حامی دموکراسی و آزادی بیان هستند و از سوی دیگر می رساند که چگونه این حرکت بنا به ادعای مدعیان شان" مدنی" بوده است؟!!

خلاصه کلام اینکه این دیکته نویس با این کار زیر پوستی خود و با همان طرز تفکر خاص خودش ، خود را در  طی مدت زمان نوشتن دیکته اش، پولیس، سارنوال، محکمه، عالم، روشنفکر، فعال مدنی ، متنفذ و سر انجام یک حاکم دیکتاتوربالا تر از قانون دیده است. بعد از ختم نوشتن آنرا بایک تعداد غلامان زر، زور وتزویر و پاچه خواران در بار در میان گذاشته و آنها هم که طبق صفات شان طوطی وار بلی گفته اند و بعد یک تعداد کسانی را به مسجد رهبر شهید به بهانه های مختلف دعوت نموده و آنها هم با کمال بی خبری به دیکته نامه گوش دادند و مجبوراً به جواب تکبیر گوی که برایش وظیفه داده شده بود که تکبیر بگوید اما نگفته بود که در چه زمانی و به تأیید از چه چیزی، ندای تکبیر سر دادند.

 دیکته  توسط کسی قرائت شد که بوضوح فهمیده می شد که از محتوای آن کاملا بیخبر بوده، تا همان اندازه که مادّه اخیر آن را بر عکس خواستۀ دیکته نویس قرائت کرد.

در اخیر ،فعالین مدنی بامیان این توطئه را که بر مبنای تهدید و رعب و وحشت وایجاد خطر امنیتی به فعالین مدنی پایه گذاری گردیده را جدی گرفته و به خاطر مصئونیت خویش شکایت بردن به مراجع امنیتی ملی و بین المللی را برای شان محفوظ میدارند وهم چنان شکایت بردن به مراجع ذیصلاح دولت جمهوری اسلامی افغانستان در امور رسانه ها وتمویل کننده رادیو"پیوند" را نیز به خاطر پخش گزارش جانبدارانه اش و به خطر انداختن جان فعالین مدنی به خود لازم میدانند.



والسلام.
فعالین مدنی بامیان
                                                                                

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر